با سلام
ضمن عرض تبریک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله اعظم پیامبران الهی و رئیس مذهب شیعه حضرت امام صادق علیه السلام به پیشگاه امام عصر عج و تمامی مسلمانان جهان .
از این که نتوانستم وبلاگ را زودتر به روز کنم پوزش می طلبم اما در آدرس های ذیل مطالب مناسب و خواندنی را آورده ام که لینک آن ها را برایتان می گذارم
وبلاگ قرآْنی اینباریکی از بزرگترین موتور جستجوهای شیعه را معرفی کرده است.
وبلاگ لینکستان فرقان لینک چند گروه قرآنی را برایتان گذاشته
ماجرا پشت ماجرا هم مطالبی مورد نیازی را برای خوانندگان
از کجا چه خبر به روز شد
یاور مهدی به روز شد
از قرآن بپرس در پرشین بلاگ به روز شد
چرا امسال سال پیامبر اعظم الهی است؟
چرا سال پیامبر ؟ چرا پیامبر اعظم
جوونه می گفت : زنمه اختیارشو دارم .
یادم افتاد به این که بعضی مردها که ازدواج می کنند فکر می کنند رفتند بازار یک دست لباس زیبا خریدند برای مصرف درست همون فکری که مردم در دوران جاهلیت داشتند درست همون برخوردی که امروز در دنیای غرب با زن می شه زن برای اونا تنها یه کالای مصرفی است آرایشش می کنند برای فروش کالاهای خود کنارش تصویر یه زن خوشکل می زارن تا مشتری ها رو به سمت خودشون جلب کنند بگذریم که تو همین مملکت اسلامی خودمون هم مدتی رسم شده که بعضی فروشگاه ها یه زن آزک کرده رو می آورند و به عنوان فروشنده استخدام می کنند
یکی گفتش که بابا این حرفها چیه که می زنی امروز دنیای غرب تشکیلات جدیدی رو راه اندازی کرده به نام فمینست که طرفدار حقوق پایمال شده زن ها است امروز غرب طرفدار حقوق مساوی برای زن ها است
گفتم بابا این حرف ها فقط برای سر گرم کردن من و تو است و بس در مقام عمل زن یک برده است
گفت آقا خود قرآن تون هم گفته زن رو بزنید گفتم بابا چرا اشتباه گرفتی اولا مستقیم که نگفته زن رو بزنید درسته از کلمه ضرب استفاده کرده اما
اولا این دستور مربوط به همه زن ها نمی شه اول درباره زنان مومنه صحبت می کنه بعد شروع می کنه درباره زن هایی که متاسفانه امروزه تو جامعه ما هم وجود دارد چند وقت پیش رفته بودم بازار خواستم وارد مغازه ای بشم قیمت لباس پشت ویترین رو بپرسم تا رفتم تو دیدم فقط یه مشتری زن داخله سرش تو سر فروشنده است تا چشمشون به من افتاد برای این که من رو منحرف کنند زنه خیلی حرفه ای بحثو عوض کرد منم نموندم گفتم بذار به حال خودشون باشند پیش خودم گفتم بیچاره اون شوهر که الان داره مثل سگ جون می کنه دوریال پول در بیاره برای این زن , زنیکه هم دنبال عشق و حال خودشه خوب منظور قرآن اولا این جور زن ها است که به هیچ صراطی مستقیم نیستند شوهر هم نمی تونه جلوشونو بگیره , دستور مال این دسته از زن ها است [ ناشزه ] ثانیا اول گفته نصیحتشون کنید بعد اگر اثر نکرد گفته برای تنبیه از رختخوابشون کناره گیری کنید اگر اثر نکرد آنوقت نوبت تنبیه میر سه که در روایات شرایطی براش وضع کرده اند اولا باید خیلی ملایم باشه مبادا دیه بیاره جایی ازبدنشون سرخ بشه یا کبود اگر شد باید دیه بده حتی بعضی جا ها دارد بهتر است با چیزی مثل چوب مسواک بزنند ومانند آن حالا یه عده این آیه رو چماق کرده اند تو سر بچه مسلمونا می زنند که بابا دین شما گفته باید زن رو کتک زد و...
از خوبی هایش نمی گویند که بهشت زیر پای مادران است مرد از دامان زن به معراج میر سه و.......
خوب فکر می کنم درباره عدالت یه چند روزی استراحت بدیم و موقتا بحث دیگه ای رو آغاز کنیم
اییییییییییییییییی
اون روزها پدرم نقل می کرد از زبان مادرش که یه روز تو خیابون های اصفهان داشت می رفت بازار برای خرید که اسب سواران رضاخان اومدند و چادر از سرش کشیدند مادر بزرگم می گفت : من به حدی احساس شرم می کردم که از خجالت دلم می خواست زمین دهان باز کند و من را ببلعد تا کسی مرا با اون وضع نبیند خلاصه رفتم تو یه کوچه بن بست تا هوا تاریک شد با کمک تاریکی شب خودم را به خونه رسوندم که کسی منو با اون وضع نبینه
اما دیروز تو اصفهان بودم دیگه اصفهانی که مادر بزرگم برای پدر تعریف کرده بود را هر چه گشتم اثری ازش ندیدم
راستی یه روزدختر خانومی که به قول امروزی ها فکلش بیرون زده بود از زیر به اصطلاح روسریش اومد پیشم و با غرور تمام ازم پرسید ببخشید کجای قرآن نوشته که خانوما باید حجاب داشته باشند گفتم تو سوره نور آیه31 که به آیه حجاب معروفه فرموده است ولا تبدین زینتهن الا لبعولتهن و.... و محارم را دنبالش شمرده است یعنی زینت هایتان را نباید آشکار کنید مگر برای محارم اول هم از شوهر شروع کرده است.
دخترخانومه به من گفت: مگه مو زینته ؟! اسم پوشوندن مو که نیومده . گفتم: یعنی اگه یه خانومی سرشو بتراشه همین الان از اینجا رد بشه تو این شلوغی بازهم کسی بهش نگاه می کنه ؟ گفت : آره ؛ دیدم مثل اینکه مرغ یه پا بیشترنداره تو این جر و بحث ها بودم یه وقت دیدم چندتا خانوم که پشت سر ما بودند و من از گرم شدن بحث هواسم به حضور اونا نبود صدای اعتراض شون در اومد و گفتند : مگه می شه موی زن زینت نباشه
من هم فورا استفاده کردم و گفتم اصلا همینکه خودت کمی از موهاتو از زیر روسری بیرون گذاشتی مگه نه برای این است که خوشگلتر بشی ...
شما فکر می کنید علت این همه فساد اخلاقی در جامعه چیه یکیش وجود همین چیزها است والا اون روزها که زن ها یا در خونه بودند یا با پوشش بیرون می اومدند و فقط در اندرونی برای شوهرشون کشف حجاب می کردند که این مشکلات کمتر بود البته اونهایی که دلی بیمار دارند براشون فرقی نمی کنه همونطوری هم فساد می کردند اما آدم های سالم دل دارند با دیدن این صحنه های شهوت انگیز به گناه می افتند
او ادامه داد در ایران همین که حجاب رو اجباری کرده اند جوون ها حریص تر شده اند ولی در خارج اینطور نیست کسی توجهی به زن ها نمی کنه ! ....
سپس ادامه دادم شما ببینید گل زیباست اما همین گل یک بار کنار خیابان پر از دود و گرد و غبار و تابش مستقیم آفتاب و باد و بارون قرار می گیره آنقدر لطافتش رو از دست می ده که دیگه کسی نگاه هم بهش نمی کنه ولی باغبان تو کارش حرفه ای عمل می کنه برای این که مدت بیشتری گل را لطیفتر و زیبا تر نگه داره اون رو توی گل خونه پشت شیشه یا زیر پلاستیک نگه میداره تا آفتاب مستقیم بهش نخوره در معرض باد و خاک و هوای کثیف و آلوده قرار نگیره زن هم موجودی لطیف و با حیا و عفت است و خداوند خواسته با این دستور آن لطافت را حفظ کنه تا در معرض چشمان هر نامحرم و آلوده ای قرار نگیره و لطافتش را تازگی اش را از دست بدهدو...
فعلا همین قدر بسه تا بعد منتظر باشید.
برخی از افراد وقتی با معنای عدالت برخورد می کنند تصورشان از عدالت این است که همه مخلوقات بایستی یکسان آفریده شوند و میان افراد هیچ تفاوتی نباید باشد از این رو وقتی در جامعه با تفاوت های انسان ها مواجه می شوند از خود می پرسند راز این تفاوت ها در چیست؟چرا برخی از بهره هوشی بیشتر و برخی کمتر برخوردارند, برخی را خداوند نعمت های بیشتر عنایت کرده برخی کمتر و.....؟
این پرسش اگر چه مهم است اما نخست خواننده گرامی را به کتاب هایی که در این زمینه نگارش شده ارجاع می دهم یکی از روان ترین آن ها کتاب عدل الهی شهید مطهری است در پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است مفهوم اصلى و دقیق عدل روشن شود تا در قضاوت دچار خطا و اشتباه نشویم .یک بار دیگر بر معانی عدل مروری می کنیم:1. موزون بودن 2. تساوى ونفى هرگونه تبعیض 3. رعایت حقوق افراد و حق هرصاحب حقى را به وى دادن 4. رعایت استحقاقها در افاضهء وجود و ملاحظهء قابلیت موجودات در افاضهء نعمت هاى وجودى وکمالى الهى .
رعایت این توازن و تناسب خواه ناخواه مستلزم برخى تبعیضها است.
تساوی هم قطعا مطلق نخواهد بود و چنین تصورى در مورد خداوند نه معقول است و نه مقبول .تساوى مطلق در درونش تناقض است چرا که به نفى عدل منجر خواهد شد.
معناى سوم هم ناظر به مفهوم بشرى عدل است و درمورد ذات مقدس بارى تعالى معنى ندارد. از سؤال مورد نظر نیز چنین بر مى آید که گویا عدل در ذهن ایشان تعریفى غیر از سه مورد فوق نداشته و حال آنکه معنى چهارم تعریف دقیقتری از عدل ارائه می کند .
((إنّما یوفّى الصّــبِرونَ أَجرَهُم بغَیر حِساب ؛ (زمر، 10)بى تردید، صابران ، اجر و پاداش خود را بى حساب دریافت مى دارند)).
راستی خداوند با افراد ناقص الخلقه چگونه برخورد می کند ؟
با توجه به این که خداوند رحمان و رحیم است ، براى افرادى هم که به عللى در دنیا گرفتار این نوع بیمارى ها و حوادث دیگر مى شوند، وظیفه و اجر و پاداشى خاص قرار داده است که اگر وظایف خود را انجام دهند و گناه نکنند، سختى هاى آنان به نحو احسن جبران خواهد شد; به گونه اى که 100% راضى خواهند شد.
از هشام بن حکم نقل شده است که چهار نفر از دشمنان اسلام و از استوانههای فصاحت و بلاغت به نامهای ابن ابی العوجاء، ابو شاکر دیسانی، عبدالملک بصری و ابن مقفع در خانه خدا جلسه سری تشکیل دادند و در آن به سخریه حجاج و طعن قرآن پرداختند، سپس ابن ابی العوجاء از آنها خواست تا هر یک، ¼ قرآن را نقض کند تا در نتیجه نبوت حضرت محمد(ص) و بدنبالش دین اسلام را زیر سؤال برند، قرار آنها سال بعد در همان مکان بود، سال بعد دوباره جلسه را تشکیل دادند، ابن ابی العوجاء آغاز سخن کرد و گفت: از زمانی که از یکدیگر جدا شدیم تا به این لحظه در این آیه اندیشیدم «فلما استیأسوا منه خلصوا نجیا» (یوسف،80)؛ اما در فصاحت آن با حفظ تمام معانیش، ماندم و نتوانستم چیزی بر آن بیفزایم و همین آیه مرا از اندیشیدن در سایر آیات باز داشت. عبدالملک گفت: از زمانی که از شما جدا شدم درباره این آیه میاندیشیدم «یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لوا اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لایستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب» (حج،73)؛ اما مانند آن را نتوانستم بیاورم.
ابوشاکر گفت: از زمانی که از شما جدا شدم در این آیه میاندیشیدم «لو کان فیهما آلهه الاّ الله لفسدتا» (انبیاء،22)؛ اما نتوانستیم مانند آن را بیاورم، ابن مقفع گفت: ای گروه! این قرآن از جنس کلام بشر نیست من نیز از لحظهای که از شما جدا گشتم در مورد این آیه میاندیشیدم «و قیل یأرض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعداً للقوم الظالمین» (هود،44)؛ اما به کنه آن پی نبردم و مانند آن را نتوانستم بیاورم. هشام ادامه میدهد که در همین حال امام جعفر صادق(ع) از کنار آنها گذشت و این آیه را خواند: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیراً» (اسراء،88). آنها به یکدیگر نگریستند و در مقابل عظمت قرآن به عجز و ناتوانی اقرار کردند.
ضمن تشکر از این که برخی از دوستان دعوت من را اجابت کردند
راستی آیا تابه حال فکر کردید که :
وجود افراد ناقص الخلقه و عقب مانده های ذهنی و مانند آن ها در میان مخلوقات خدا وند آیا با عدالتش منافاتی ندارد؟
جوابش این که :
خداوند متعال ، نظام آفرینش را براساس علم و حکمتش ، نظام علّى و معلولى و سببى و مسببى قرار داده است ; به این معنا که براى هر حادثه و پدیده اى در عالم ، علتى وجود دارد، و هر علتى نیز معلولى مختص به خود دارد; مانند آتش که سبب گرما، و نور که سبب روشنایى هستند، و هیچ معلولى از علت خود و هیچ علتى هم از معلول خود جدا نیست . نمى شودآتش باشد; ولى نسوزاند.
در مورد ناقص الخلقه ها به تجربه علمى ثابت شده و در روایات هم آمده است که انعقاد نطفه در حال مستى , دوران قاعدگی,درحال مسمومیت غذایى , دلهره و... آثار سویى روى نوزاد مى گذارد و همان گونه که آتش سوزنده است ، چه انسان بداند و چه نداند هر غذا و روحیه اى هم اثر ذاتى و طبیعى خود را دارد; چه والدین و افراد دیگر از آن آگاه باشند و چه آگاه نباشند; مگراینکه چیز دیگرى مانع اثر گذارى آن شود یا اثر آن را خنثى کند; بنابراین هر یک از کَرى ، کورى ، فلجى و. . . علت خاصى داردکه تغذیه هاى ناصحیح ، نسل هاى گذشته ، افراد جامعه و ارادهء پدران و مادران در آن مؤثر بوده و باعث شده این گونه افراد درجامعه پیدا شوند. و این مسأله در این موارد، نوزادان بى گناهند و خداوند نیز منزه است . علت آن والدین و کسانى هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در تحقق آن ها نقش داشته اند این اثر ذاتى و بازتاب عمل آنهاست .
ادامه دارد...
دوستان :
همچنان منتظر عضویت شما در گروه پرسمان قرآنی هستم .
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستان پارسی بلاگ و کلیه بازدیدکنندگان عزیز و گرامی
گروه پرسمان قرآنی به منظور تبادل اطلاعات میان وبلاگ های قرآنی و پاسخ دهندگان قرآنی کارخود را آغاز کرد از شما دوست عزیز دعوت می شود به جمع صمیمی و قرآنی ما بپیوندید ضمنا ازپیشنهادات و انتقادات سازنده همه دوستان عضو و غیر عضو استقبال می کنیم
ضمنا این گروه با گروه پرسمان قرآنی در یاهو یکی است
ب) عدالت بر دو قسم است: فردى و اجتماعى.
عدالت فردى یعنی شخص خود را در قید و بند دستورات شریعت نگه دارد و به اخلاق اسلامى، پاى بند کند.
عدالت اجتماعى یعنی نسبت به دیگران به انصاف عمل کند و درباره کسى ستم روا ندارد. این ویژگى بیشتر به زمامداران و سردمداران حکومت مربوط مى شود. جنبه اجتماعى عدالت آن قدر مهم است که پیامبر بزرگوار اسلام درباره آن فرمود: پست ترین و بى مقدارترین مردم نزد خداوند کسى است که مسئولیت امور مسلمین را بر عهده گیرد و در میان آنان به عدل و داد رفتار ننماید.
اما عوامل انحراف:
1.تصریح به عدالت ورزى، حتّى با دشمن و نیز برشمردن آن به عنوان نزدیک ترین راه به تقوا، در آیه ای که ابتدا آوردم حاکى از اهمیت این عنصر در نگاه قرآن کریم است. نیز نشان مى دهد یکى از مهم ترین راه هاى انحراف از خط عدالت، کنارگذاشتن و دورى جستن از خطّ تقواى الهى است.
2. «اى کسانى که ایمان آورده اید، به طور کامل قیام به عدالت کنید. براى خدا شهادت دهید; گرچه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد. چرا که اگر آنان غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید که از حق منحرف خواهید شد.»(نساء، آیه 135)
آیه فوق پیروى از هواى نفس و ترک تقوى را وسیله ناخوشایندى در ترک عدالت، بر می شمارد؛ بنابراین روشن مى شود که مهم ترین و دست کم یک راه مهم انحراف از عدل ترک تقوى و به عبارت دیگر پیروى از هواهاى نفسانى است.
حاصل آن که:
در حوزه عدالت فردى؛ کنترل نکردن خواهش هاى منفى نفس، انجام گناه و از دست دادن ملکه و روحیه تقوى ، محور قرار دادن خواست هاى پست و به فراموشى سپردن خواست های متعالى روح و کرامت انسانى در قلمرو عدالت اجتماعى، پشت پا زدن به معیارها، ضابطه گرایى، شایسته سالارى و...
و محور قرار دادن روابط، چاپلوسى ها، باندسالارى و...
عامل انحراف از عدالت است.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ اْلأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیرًا فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرًا(135/ نساء)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنىّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
بیاد داریم دولت جدیدی که در ایران روی کار آمده است یکی از مهمترین شعارهایش عدالت محوری است ما هم برایشان دعا می کنیم که بتوانند با کمک خداوند این شعار را در میان مردم نجیب و عدالت خواه ایران اسلامی محقق کنند بنابراین دولت مردان ما باید از عوامل انحراف از عدالت آگاهی کامل داشته و دوری جویند
الف) می دانید عدالت ملکه اى نفسانى است که آدمی را با تقوا ملازم خواهد کرد در نتیجه واجبات الهی را انجام و محرمات را ترک کند نیز همین ملکه او را به لزوم پیروى از اخلاق حسنه وادار سازد. خلاصه عادل کسى است که داراى ملکه انجام کارهاى خوب و دورى از کارهاى بد باشد.