یه جمله دیدم که می گفت :
بیاییم درماه محرم به جای زنجیر زدن زنجیر از پای آزاد مردی بازکنیم و به جای سینه زدن غم سینه دردمندی را مرهم شویم
به نظرتون این جمله درسته؟
من می گم:
اگر در ماه محرم در کنار زنجیر زدن، زنجیر از پای آزاد مردی و یا آزاد زنی باز کردیم … اگر در ماه محرم در کنار سینه زدن، غم سینه دردمندی را مرهم بودیم خوب بود
ولی یه نکته دیگه هم هست
محرم چیست ؟
چه کرده؟
ثمراتش چه بوده؟
اگه اینا رو بدونیم مطمئن باشید بخشی عظیم از آن مربوط به همین سینه زدن و زنجیر زدن و اشک ریختن ها است
چرا که:
محرم به ما یاد می دهد که نگذاریم کسی به زنجیر کشیده شود
محرم به ما یاد می دهد که نگذاریم کسی دردمند شود
پس :
این جمله منطقی نیست
چون: اگر ما به این توصیه بالا عمل کنیم یعنی منتظر ماندیم کسی زنجیر به گردنش بیاندازند به زنجیر کشیده شود کسی دردمند شود بعد به کمکش بیاییم
این یعنی ما از اول جلوی به زنجیر کشیدن جلوی ظلم را نگرفته ایم ظالم پرور باشیم ولی به مظلوم کمک کنیم
این یعنی ما اجازه دادیم درد ایجاد شود دردمند بوجود آید بعد دردش را برطرف کنیم درحالی که باید جلوی دردمندی را گرفت جلوی ظلم را گرفت
شما چی می گی؟
1- فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر/ احمد رحمانی همدانی/حسن افتخارزاده سبزواری/ نشر بدر
اصل کتاب به زبان عربی است و عنوانش ؛ "فاطمه الزهرا بهجت قلب المصطفی".
جزء کتابهای دست یک درباره حضرت زهرا(س) و زوایای پنهان زندگی ایشان است. ترجمهای روان و چاپی درخور؛ یک کتاب به یاد ماندنی را به شما عرضه کرده است.
2- فاطمه الزهرا از ولادت تا شهادت/مؤلف: سید محمد کاظم قزوینی/مترجم: علی کرمی/ نشر مرتضی
اهل علم، مؤلف این کتاب را "علامه" میخوانند. وی مجتهدی مبرز و کلامی مسلمی است که یک دوره کتاب ارزشمند درباره زندگی اهلبیت(علیهم السلام)، تالیف کرده است. اصل کتابها به زبان عربی تالیف شدهاند ولی اغلب آنها در زمان حیات مؤلف به فارسی برگردانده شده و به چاپ رسیدند. آیتالله قزوینی این کتابها را به سیاق واحد "من المهد الی اللحد" تالیف نموده و در آنها ضمن بهره بردن از منابع دسته یک تاریخ و حدیث و کلام به تبیین شرایط و کیفیت زندگی حضرات اهل بیت پرداختند. امام علی، زینب کبری، امام هادی و امام زمان (علیهم السلام) در این مجموعه ارزشمند، پرفروشترین بودهاند.
اینجا هم می توانید درباره این موضوع مطالعه کنید
ادامه مطلب...
سعید شمس Saeeid shams ::: یکشنبه 90/3/1::: ساعت 9:43 عصرنظرات دیگران: نظر
کافی است مطالعه ای درباره زنان و خشونت هایی که در دنیا نسبت به آن ها می شود داشته باشید برخی کشورها به خشونت علیه زنان شهرت دارند
قرآن کریم با عنایت به این مشکل عمومی سعی کرده این موضوع را کانالیزه کند و آن را سوق به یک مورد خاص آن هم در صورت تحقق سه مرحله به وی پیشنهاد کرده است که آخرین مرحله آن در صورت حل نشدن مشکل تنبیه زن است البته آن هم مطابق شرایطی که مقصود هز زدنی نیست...
مروری به آیاتی که درباره انتخاب افراد از سوی خداوند یا پیشوایان معصوم: آمده، ما را به این مطلب رهنمون میسازد که در انتخاب افراد در هر جایی مسلمان باید صلاحیت افراد و تعهد آنان را ملاک قرار دهد.
در داستان انتخاب طالوت در قرآن آمده است، برخی انگیزههای غیر الهی، مانند نَسَب عالی و ثروت فراوان را ملاک انتخاب فرمانده و رهبر میدانستند; "قَالُوَّا أَنَّیَ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَال;(بقره،247) گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند با این که ما از او شایستهتریم و او ثروت زیادی ندارد"، ولی پیامبرشان در مورد انتخاب طالوت به آنان گفت: "إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَـَهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ َسِعٌ عَلِیمٌ;(بقره،247) خدا او را بر شما برگزید و او را در علم و قدرت جسم وسعت بخشیده است."
از این آیه و روایاتی که تعصبهای قبیلهای و گروهی و هوای نفس را در انتخاب افراد به شدت مذمت میکند، فهمیده میشود، امت اسلامی، در انتخابات دو وظیفه بسیار حساس بر عهده دارد که اگر آنها را رعایت نکند، وظیفه دینی خود را انجام نداده و در پیشگاه خدای متعال مقصر است.
وظایف ما :
1.فردی را که میخواهد انتخاب کند، تنها برای رضای خدا و مصلحت امت اسلامی انتخاب نماید و در انتخاب او هیچ انگیزهای، غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است نداشته باشد.
2.منتخب خود را به طور کامل شناخته و او را در دیانت و صداقت، امتحان کرده باشد و میزان کارایی او را برای کاری که انتخاب میکند بداند.
"إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الاْ ?َمَـَنَـَتِ إِلَیََّ أَهْلِهَا;(نسأ،58) خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان بازگردانید".
امروز، اداره جامعه اسلامی، امانتی است که از سوی مردم به مسئولین سپرده میشود، لذا وظیفه مردم است این امانت را به کسانی که اهلیت و صلاحیت دارند بسپارند.
حضرت امیرالمؤمنیننیز در ضمن آیین نامه حکومتی که برای مالک اشتر مینویسد به او میفرماید: بخیل را در مشورت کردن دخالت نده که تو را از نیکوکاری باز میدارد و از تنگدستی میترساند. ترسو را در مشورت دخالت نده که در انجام کارها روحیة تو را سست میکند. حریص را نیز در مشورت دخالت نده که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت میدهد...بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند...تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند. کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند.
فدک سرزمینى آباد و حاصل خیزى بود که در نزدیکى «خیبر» قرار داشت، این سرزمین، پس از دژهاى خیبر، نقطه اتکا یهودیان حجاز به شمار مى رفت. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) براى پایان دادن به سلطه یهودیان در این سرزمین، سفیرى به نام «محیط» پیش سران فدک فرستاد. آن ها صلح و تسلیم را بر جنگ ترجیح دادند و موافقت کردند نیمى از حاصل را هر سال در اختیار پیامبر اکرم قرار دهند و بر ضد مسلمانان توطئه نکنند و حکومت اسلام در برابر این مبلغ امنیت منطقه آن ها را تأمین نماید.
سرزمین هایى که بدون جنگ و خونریزى به دست مسلمانان مى افتاد ، مربوط به شخص پیامبر و امام پس از وى بود و آنان مى توانند آن را اجاره دهند یا نیازمندى هاى مشروع نزدیکان خود را به شکل آبرومندى برطرف سازد.
روى این اساس پیامبر اکرم «فدک» را به دختر گرامى خود حضرت زهرا بخشید. بنابراین سرزمین فدک، از اموال شخصی حضرت زهرا سلام الله علیها به حساب می آمد. اما وقتی حضرت به خلیفه وقت مراجعت کرد و فدک را مطالبه کرد، ابوبکر گفت: من از پیامبر شنیدم که فرمود: نحن معاشرالانبیاء لانورث... ما انبیا به ارث نمی گذاریم چیزی را و بدین ترتیب فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها برنگرداند.
محدثان و مفسران شیعه و گروهى از دانشمندان سنى مى نویسند وقتى آیه «وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُو وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیل;(اسراء،26) و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را ]دستگیرى کن[.» نازل شد پیامبر دختر خود فاطمه را خواست و فدک را به وى واگذار کرد.
همه مفسران اعم از شیعه و سنى قبول دارند که این آیه، در حقّ نزدیکان و خویشاوندان پیامبر نازل گردیده و دختر وى روشن ترین مصداق «ذى القربى» است. در قرآن کریم، تنها آیه یاد شده و آیه 38 روم «وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُو وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیل» راجع به فدک است.
توجه داشته باشید حدیثی که مورد استناد قرار گرفته تنها از ابوبکر شنیده شده
جعلی است و آن ها برای این که فدک سرزمینی بزرگ بود و حکومت را تامین می کرد با توجیهی آن را ازدست اهل بیت مظلومانه درآورند.....
قرآن انسان را به پیروى از عقل و دانش و برهان دعوت مى نماید، و از اوهام و خرافات و عقاید بى اصل و اساس برحذر مى دارد.
عصر ظهور اسلام و نزول قرآن هنگامى بود که جامعه آن روز سخت اسیر موهومات و خرافات بود; یعنى مردم معتقد به یک سرى عقاید و کارهایى بودند که هیچ گونه اصل و اساس صحیحى نداشت.
یکى از کارهاى مهم پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) این بود که با خرافات و اوهام و افسانه هاى آن زمان مبارزه نمود، که قرآن مجید از آن ها تعبیر به «غل و زنجیر» مى کند و مى فرماید: پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و این غل و زنجیرها را از گردن آن ها برداشت: «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَْغْلَـلَ الَّتِى کَانَتْ عَلَیْهِمْ; (اعراف،157) و از دوش آنان قید وبندهایى را که بر ایشان بوده است برمى دارد.»
مقصود قرآن از غل و زنجیرى که در دوران طلوع اسلام به دست و پاى عرب جاهلیت بود، غل و زنجیر آهنى نیست، بلکه مقصود همان کفر و شرک، و اوهام و خرافاتى است که فکر و عقل آن ها را احاطه کرده و از رشد و نمو باز مى داشت چرا که قید و بند اوهام و خرافات به مراتب زیان بخش تر از گیر و بند زنجیر آهنین است; زیرا زنجیرهاى آهنین پس از گذشت مدتى از دست و پا برداشته مى شود و فرد زندانى با فکر سالم و منزه از خرافات گام در زندگى مى گذارد، امّا سلسله هایى که از اوهام و اباطیل، بسان رشته هاى سردرگم، به عقل و شعور و ادراک انسان پیچیده مى شود; چه بسا تا دم مرگ با انسان همراه مى باشد، و او را از هر گونه تلاش، حتى براى باز کردن این قید و بند; باز مى دارد. انسان با فکر سالم و در پرتو عقل و خرد مى تواند هرگونه قید و بند آهنین را در هم شکند، ولى فعالیت و تلاش انسان بدون فکر سالم و دور از هرگونه وهم و خیال، نقشى بر آب و عارى از فایده مى شود.
خداوند سبحان درباره کسانى که از عادات و خرافات باطل نیاکانشان پیروى مى کردند و به سخنان پیامبر توجه نمى کردند، مى فرماید: «صُمّ بُکْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ; (بقره،171) کر و لال و نابینا هستند; از این رو چیزى نمى فهمند.»
در آیات 15 ـ 22 سوره زخرف نیز درباره برخى افراد پیرو خرافات و اباطیل مى فرماید:
«مَّا لَهُم بِذَ لِکَ مِنْ عِلْم إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ; (زخرف،20) آنان به این ]دعوى[ دانشى ندارند ]و [جز حدس نمى زنند.»
آیات: بقره، 116; مائده، 3، 17، 18، 72ـ77، 103; انعام، 100، 136، 140، 144; یونس، 18; اسراء، 40; نحل، 56ـ59; مریم، 81، 88ـ92; انبیاء، 24، 26، 52ـ54; صافات، 149ـ159; احزاب، 37، و...نیز مربوط به برخى خرافات و عقاید باطل مى باشد.•
از مجموع این آیات استفاده مى شود که اسلام و قرآن با خرافات و عقاید باطل مخالف است و پیروى از آن را جایز نمى داند، و پیروى از برخى خرافات گناه بزرگ، و چه بسا ممکن است کفر و شرک به خدا باشد; بنابراین انسان باید پیرو حقیقت باشد، و تا مى تواند جلو خرافات و عقاید باطل را بگیرد; چنان که یکى از کارهاى انبیاى الهى، مبارزه با خرافات و عقاید باطل بوده است.
امروز در روزنامه کیهان یک آگهی ترحیمی دیدم که حسابی منو تحت تاثیر قرار داد توجه شما رو هم بهش جلب می کنم
آمدم آمدم به سوی تو باز
اینک که جان به جان آفرین تسلیم نموده و در جوار رحمت او غنوده ام بدینوسیله از تمامی آنان که به هر اسم و رسم و عنوان با بنده مرتبط بوده اند حلالیت طلبیده و ازمراحمشان تشکر می نمایم و از تقصیرات خود پوزش می طلبم و التماس دعای خیر دارم.
مجلس ترحیم از ساعت 10 تا 30 /11 صبح روز سه شنبه مورخ 19 آذر 87 (عیدقربان) در مسجد ارک برگزار می گردد و توجه عزیزان را به موارد زیر جلب می نماید:
الف) انعقاد مجلس ختم تنها برای حفظ شعائر است و انتخاب مسجد ارک برای سهولت در امر رفت و آمد. پس خود را مقید به حضور در مجلس نسازید زیرا فاتحه را هرجا بخوانند اگر شایستگی داشته باشم از مزایای آن برخوردار می گردم.
ب) از هرگونه کارهای نمایشی از قبیل تهیه گل و تابلوهای مخصوص و پارچه نویسی و امثال آن خودداری و هزینه آن را صرف تهیه کتب مفید جهت کتابخانه مساجد و مدارس فرمایید که خیر بیشتری در بردارد.
ج) از درج آگاهی تسلیت درجراید و مخابره تلگراف و فاکس و امثال آن پرهیز و مخارج آن را صرف ایتام فرمایید.
آخرین کلام اینکه
قائل آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است.
بنده گنهکار - کاظم حاجی ترخانی
لازم به ذکراست نگارنده این سطور که تازه مرحوم شده خود از متمولان و پولداران بازار تهران بوده.
بیاییم قدر مردم با محبت خودمون رو بیشتر بدونیم
اخیرادر غرب نهضتی راه افتاده است به نام آغوش رایگان
این کار که نوعی گدایی محبت است برای کسانی مطرح شده که ازتنهایی و بی محبتی دیگران نسبت به آن ها رنج می برند.
به این صورت که هرروز عده ای دختر و پسر پلاکاردی با این عنوان در دست می گیرند و
در پارک های شهر راه می افتند و اینطوری از دیگران می خواهند که آن ها را در آغوش بگیرند.
اگر بخواهیم علت این امررا جویا شویم برمی گردد به فقدان محبت و عاطفه و تبدیل شدن زندگی آن ها به یک زندگی کاملا ماشینی .
همه مجبورند صبح تا شب کارکنند تا بتوانند امرار معاش کنند. و برخلاف فیلم هایی که نشان می دهد کسی به فکر دیگری نیست ، از این رو به فکر جنبش های جدید می افتند تا شایدخلأ این کمبود محبت را در جامعه خود پرکنند،
این امرمرا به یاد ماجرایی می اندازد که چندی پیش یکی از آقایان میفرمودند:
درآمریکا با خانواده ای آشنا شدم که سه فرزند داشتند ولی هنوز باهم ازدواج نکرده اند وقتی علت را جویا شدم گفتند چون اگر رسما این کار انجام شود و نام زن وارد شناسنامه مرد شود بلافاصله دیونی که بر گردن زن بوده بر عهده همسرش می آید که باید به دولت بپردازد، بنابراین برای این که مرد حاضر نیست این دیون را پرداخت کند، هرگز رسما ازدواج نمی کنند و همینطوری با هم زندگی می کنند.
پس منشا این قبیل نهضت ها کمبود محبت در جوامع غربی است
اما خدا را شاکریم که هم دینمان دستور به محبت داده(رحماء بینهم) آن هم از راه های گوناگون و هم مردم کشور ما مردم با محبتی هستند.
پس بیایید تا هنوز در شهر و کشور ما محبت هست ، قدر آن را بدانیم